شورای عالی صلح افغانستان که برای زمینه سازی مذاکرات صلح میان دولت و طالبان تشکیل شده است، نخستین جلسه خود را در کابل برگزار کرد. حامد کرزی، رئیس جمهوری افغانستان در مراسم افتتاح این شورا گفته است که تلاشهای صلح دولت افغانستان با طالبان، از حمایت بین المللی برخوردار می باشد .
جنگ افغانستان 9 سال پیش و پس از حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 آغاز شد. طی این سالها تعداد زیادی از مردم افغانستان توسط نیروهای طالبان و یا توسط نیروهای به اصطلاح "صلح بین المللی" کشته شده اند؛ تولید و فروش مواد مخدر کماکان ادامه دارد؛ زنان همچنان بی حقوق اند و مردم افغانستان پس از سالها تحمل فقر و فلاکت و خفقان در دوره حاکمیت طالبان و پس از آن، هم اکنون شاهد انجام معامله دیگری بر سرِ زندگی و سرنوشت خود بین دو قطب تروریستى می باشند .
ابعاد هولناک جنایت تروریستی 11 سپتامبر که طی آن هزاران نفر از مردم بیدفاع آمریکا کشته شدند، عوامل و زمینه های بروز این واقعه، پیامدهای آن و بطور کلی موضوع ورود دنیا به فاز جديد و ويرانسازى در جنگ جهانى تروريستها، در اثر بیاد ماندنی منصور حکمت با عنوان "دنیا پس از یازده سپتامبر" در چهار قسمت به تفصیل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته که مطالعه آن به همه کسانی که با تروریسم و خلاصی بشریت از آن مبارزه می کنند، توصیه میشود .
امّا آنچه در افغانستان رخ داد نتیجه طبیعی و محتوم سیاستی بود که به رهبری آمریکا برای تغییر رژیم سیاسی اعمال شد. دراین سیاست مردم کوچکترین نقشی در تعیین نوع حکومت و چگونگی اداره آن ندارند. پس از حمله آمریکا و نیروهای ائتلاف به افغانستان و بزیر کشیدن حکومت طالبان، گروهی از ارتجاعی ترین سران سازمانها و قبایل قومی و مذهبی، نیروهای راسیست، ضدزن، ضد سکولاریسم و مخالف سرسخت آزادی و برابری جایگزین طالبان میشوند تا دور جدیدی از سرکوب و کشتار و چپاول آغاز شود. سرنگونی رژیم جنایتکار طالبان، اگر به تنهایی و بطور مجرد در نظر گرفته شود، قطعاٌ امر مثبتی است و مورد مخالفت هيچ نیروی آزادیخواهي قرار نميگيرد. امّا موضوع مهم همانا انگیزه ها و اهداف سیاسی مشخصی است که در پس این اقدامات دنبال میشود. این مسئله را منصور حکمت به بهترین شکل بیان کرده است :
"در دو سوى اين کشمکش ضد بشرى، دو ارودى اصلى تروريسم بين المللى قرار گرفته اند که مهر خونين خود را به زندگى دو نسل از مردم جهان ما کوبيده اند. در يک قطب، عظيم ترين ماشين تروريسم دولتى و ارعاب و باج خورى بين المللى ايستاده است. متشکل از هيات حاکمه و دولت آمريکا، تنها نيرويى که سلاح اتمى عليه انسان بکار برده و صدها هزار مردم بيخبر و بيگناه هيروشيما و ناکازاکى را در ظرف چند ثانيه خاکستر کرده است، ميليونها نفر را در ويتنام بقتل رسانده و سرزمينشان را با بمباران شيميايى براى سالها سوزانده و بى مصرف کرده است. ناتو و ائتلافهاى دولتهاى غربى که از عراق تا يوگسلاوى خانه و مدرسه و بيمارستان مردم را بر سرشان خراب کرده اند و نان و داروى ميليونها کودک را گروگان گرفته اند. بورژوازى و دولت اسرائيل، که اشغال ميکند، تصرف ميکند، کشتار ميکند، محروم ميکند. اينها به اردوگاههاى آوارگان بمب و راکت ميزنند و به کودکان دهساله پناه گرفته در آغوش پدر و در صف مدرسه شليک ميکنند. از هيروشيما و ويتنام تا گرانادا و عراق، از ميدانهاى تيرباران در اندونزى و شيلى تا قتلگاههاى فلسطين، کارنامه و پرونده اين قطب جهانى تروريسم دولتى و قدر قدرتى امپرياليستى، عيان و غير قابل انکار جلوى چشم جهانيان است .
در قطب مقابل، تروريسم اسلامى و جنبش ارتجاعى و کثيف اسلام سياسى قرار گرفته است. اينها که زمانى خود دست پرورده و مخلوق آمريکا و غرب در جنگ سرد و ابزار سازماندهى ارتجاع بومى عليه چپ در جوامع خاورميانه بوده اند، اکنون به يک قطب فعال تروريسم بين المللى و يک پاى جنگ قدرت بورژوايى در خاورميانه بدل شده اند. تاريخ ضد انسانى اسلام سياسى، از ايران و افغانستان و پاکستان، تا الجزاير و فلسطين ليست طويلى از نسل کشى ها و جنايات تکان دهنده را در بر ميگيرد ."
باز کردن پای تروریسم دولتی آمریکا وهم پیمانهایش به ایران و رو در رو کردن با تروریسم اسلامی، انتخاب اپوزیسیون پرو غرب رژیم اسلامی است که بطور تاریخی در مقابل طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه قرار داشته و دارد. نیرویی که هرگز آمال و آرزویی بجز داشتن سهمی در قدرت سیاسی برای استفاده از منافع مادی و اقتصادی آن نداشته است؛ نیرویی که همانند همپالکی هایشان درعراق و افغانستان همواره جان و مال و زندگی کارگران و زحمتکشان را گروگان گرفته و آنرا وجه المصالحه سازش با لمپنیزم و تروریسم کثیف اسلام سیاسی قرارداده اند .
امّا انتخاب طبقه کارگر برای رهایی خود و همه بشریت از فقر و فلاکت اقتصادی و نیز جهل و خرافه و نکبت دین و مذهب، قطب متضاد تروریسم، اعم از تروریسم دولتی و اسلامی است؛ انتخابی عینی و واقعی برای دستیابی به آزادی، برابری، شادی و رفاه؛ برای سوسیالیسم است. امری که با سازماندهی مبارزات توده ای توسط کمونیزم کارگری در مقابل سرمایه داری حاکم تحقق خواهد یافت. حزب اتحاد کمونیسم کارگری پرچمدار این مبارزه تا پیروزی است. *